حتما این ضربالمثل را شنیدهاید که «بازی اشکنک داره؛ سر شکستنک داره». معمولاًاین ضربالمثل را درست موقعی که یکی از بچهها حین بازی آسیب دیده میگوییم و به طور غیرمستقیم به او میفهمانیم که گاهی اوقات انجام کارها با خطرات و مشکلاتی همراه است و ناراحتی ندارد. اما آیا خطرات بازیها را تنها باید پذیرفت یا میتوان خطر کرد و سود برد؟ خطر کردن در بازیها تا حد معقول به رشد بچهها کمک میکند. تا انتهای این مطلب همراه باشید تا از اثرات خطر کردن در بازی برای بچهها صحبت کنیم.
1. توسعهٔ تجربه و زمینهسازی کسب مهارت
اساساً بازی برای آزمایش و تجربهکردن موقعیتهای جدید است. کمی خطر در بازی به کودکان اجازه میدهد محدودیتهای خود را آزمایش کرده و با آن آشنا شوند. قرار گرفتن کودکان در موقعیتهای خطرناک بازی، آنها را برای یادگیری مهارتهای جدیدی، مثل حل مسئله و تصمیمگیری آماده میکند.
2. تقویت مهارتهای اجتماعی
قرار گرفتن در موقعیتهای خطرناک، به کودک این امکان را میدهد که به تعامل بیشتر و کمک گرفتن از دیگران رو بیاورد و این امر روحیهٔ همکاری و تعاون را در او تقویت میکند.
3. افزایش اعتمادبهنفس
زمانی یک کودک تلاش میکند از درختی بالا برود؛ در حالی که شاخههای درخت به او گیر میکند و ممکن است آسیب ببیند یا پاهایش بلرزد. ایستادن کنار او و تشویق و حمایت کردنش و ارائه راهکار برای اینکه چطور به نتیجه برسد به او کمک میکند به مرور راههای مختلف را برای بالا رفتن از درخت امتحان کند. سپس از رسیدن به نتیجه و رفتن بالای درخت احساس اعتماد به نفس کند. این اعتماد به نفس در مقابل خطرات بازی، مهارتها و آمادگیهای لازم را برای مدیریت خطرات و کشف راهکار در زندگی واقعی ایجاد خواهد کرد.
در همین ارتباط، مطلب «۶ بازی تعادلی برای کودکان بالای ۳ سال» را بخوانید.
4. تقویت روحیهٔ مستقل
کودکان از طریق مواجهه با خطر در بازی یاد میگیرند که به صورت مستقل واکنش نشان دهند و با تبعات تصمیمشان مواجه شوند. این تصمیمگیری بدون وابستگی به دیگران زمینههای استقلال را در کودک تقویت میکند.
5. شناخت کودک از آسیبها
ریسک و خطر، بخشی از بازی است. این لزوماً به معنای قرار دادن کودکان در موقعیتهای حادثهساز نیست؛ بلکه به این اشاره دارد که کودکان باید مرزها و محدودیتهای خود را آزمایش کنند و با آن آشنا شوند. موقعیت حادثهساز شرایطی است که کودک از آن آگاهی ندارد و میتواند باعث آسیب جدی شود.
برای مثال، زمانی که شما برای اولین بار به کوه رفتهاید و شناختی از فضای اطراف ندارید، رها کردن بچه بهتنهایی اشتباه است. مثلاً ممکن است یک چاله در زمین باشد که پوشیده شده و شما نتوانید آن را ببینید. بنابراین، اگر کودک بدود، ممکن است داخل آن بیفتد و آسیب ببیند. در حالی که ریسک کردن و لمس خطر این گونه است که شما محیط را میشناسید و خطرات را به او گوشزد کردهاید. برای مثال کودک میداند در محیط یک چاله وجود دارد و حین بازی حریم و فاصله خود را با آن حفظ میکند. بنابراین، بهتر است موقعیتهای آسیبزا به کودک معرفی شود و او درحین بازی، این مهارت را کسب کند که خود را از آسیبهای احتمالی حفظ کند.
6. تقویت مهارتهای حسابی و علمی
مواجهه با خطر در بازی میتواند باعث تقویت مهارتهای ریاضی و علمی کودکان شود؛ زیرا ممکن است آنها برای حل مسئلههای مرتبط با خطرات، بهطورغیرمستقیم با مفاهیم علمی آشنا شوند.
7. ارتقای تواناییهای بدنی
برخی از فعالیت ها مثل پریدن از روی سنگهای رودخانهای کمعمق، یا بالا رفتن از درخت و کوه یا ضربه زدن به برخی وسایل، اگرچه ممکن است خطرناک به نظر برسند؛ اما منجر به تقویت تواناییهای فیزیکی کودکان میشود.
در همین ارتباط، مطلب «چطور کودک لوس و شکننده تربیت نکنیم!» را بخوانید.
8. تقویت تمرکز و توجه
مواجهه با خطر در بازی، کمکم به کودک یاد میدهد که باید تمرکز و توجه خودش را در سطح بالا نگه دارد. بنابراین خطر کردن در بازیها، به تقویت تمرکز و توجه کودک کمک میکند.
9. تقویت خلاقیت و تخیل
خطر در بازی ممکن است به کودکان اجازه دهد تا به صورت خلاقانهتر و با تخیل بیشتری با موقعیتهای مختلف برخورد کنند. برای مثال اگر کودکی مشغول بازی است و با یک حیوان مواجه شود، کشف راهحل یا استفاده از اشیاء موجود در محیط برای رهایی از خطر یا مواجهه با آن، منجر میشود به دنبال راههایی باشد، که ممکن است قبلاً به آن فکر نکرده باشد.
فراموش نکنیم بازی برای کودک، خودِ زندگی است؛ نه قسمتی از آن. پس به او فرصت دهید موقعیتهای جدید را امتحان کند؛ شکست بخورد؛ اشتباه کند و راهحل پیدا کند تا در نهایت یاد بگیرد و رشد کند. شما چه موقعیتهایی را در بازیها تجربه کردهاید که موجب رشدتان شده است؟ در قسمت نظرات بنویسید.