نشست تخصصی رویداد در محور بازی، اسباببازی و محصولات کمکآموزشی برگزار شد. در این نشست، فعالان حوزهٔ بازی، اسباببازی و محصولات کمکآموزشی، با جناب آقای همتیفر، رئیس سازمان ملی تعلیم و تربیت کودک، در تاریخ ۲۳ مرداد دیدار کردند.
ویدئوی خلاصه نشست را در ادامه ببینید:
حاضرین این نشست عبارتند از:
- خانم سلیمینمین؛ مسئول مجموعهٔ آب و آینه؛
- جناب آقای حمداوی؛ فعال حوزهٔ اسباببازی و مسئول مجموعهٔ کلبهٔ آفرینش فکر؛
- جناب دکتر حمید غلامی؛ فعال حوزهٔ اسباببازیهای حرکتی هدفمند و عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم ورزشی وزارت علوم؛
- جناب دکتر صابر عبدالملکی؛ فعال حوزهٔ بازی و اسباببازی کودک؛
- جناب آقای نخچی؛ فعال حوزه کودک و دبیر کارگروه اسباببازی معاونت علمی و فناوری؛
- سرکار خانم نسرین قرایی؛ فعال حوزهٔ کودک و اسباببازی، با تمرکز بر هوشهای چندگانه؛
- جناب آقای محمود سلطانی؛ پیشکسوت حوزهٔ بازی و اسباببازی؛
- جناب آقای حسنلو؛ فعال حوزهٔ خلق محیط بازی و شهربازی و مدیر سرزمین روشانو؛
- جناب آقای حامد تأملی؛ عضو هیئت مدیرهٔ انجمن تولیدکنندگان اسباببازی.
ابتدا با توجه به حوزهٔ کاری پویای حضار، شور و نشاطی در جلسه ایجاد شد و همکاران با یکدیگر به صحبت و احوالپرسی نشستند. سپس جلسه با دبیری جناب آقای تأملی آغاز شد. مهمانان یکییکی خود را معرفی کردند و حوزهٔ کاری خود را برای آقای همتیفر توضیح دادند.
آقای همتیفر پس از معرفی دوستان گفتند:
سازمان ملی تعلیم و تربیت کودک، متولی تعلیم و تربیت کودکان زیر ۷ سال است و با رویکرد تنظیمگری موظف است که کل فرآیند تعلیم و تربیت کودک زیر ۷ سال را در کشور، ساماندهی کند. ۳ محور اصلی جزو مأموریتهای سازمان است:
- محور اول، کودکستانهاست که توسعهٔ کمی و کیفی آنها بر عهدهٔ سازمان است؛
- مأموریت دوم سازمان، با توجه به اهمیت حضور کودک صفر تا ۳ ساله در کنار خانواده، تقویت مهارتهای والدگری است که از مأموریتهای سنگین است؛
- محور سوم مأموریتها، مسئلهٔ اکوسیستم کودکی است. اکوسیستم به معنی محصولاتی که مستقیماً توسط کودک مورد استفاده قرار گرفته یا محصولاتی که بهنحوی با کودک سر و کار دارد.
سازمان به این نتیجه رسید که لازم است دست والدین و مربیها را پر کند. تا زمانی که دست مربی پر نباشد، نمیتوان انتظار کیفیت مطلوب داشت. در این راستا به طور خاص، بر ۵ محور تأکید شد و درنهایت به این رویداد رسیدیم که انشاءالله تجربهٔ موفقی باشد.
باید در کنار فرزندآروی روی فرزندپروری کار کنیم و دست مربی را پر کنیم. ما بنا بر یک دست کردن محتوا نداریم. سازمان قرار است تنظیمگر باشد و نه تصدیگر. درواقع سازمان میخواهد دانشبنیان باشد.
جناب آقای حمداوی با تأکید بر تقویت مهارتهای پیش از دبستان گفتند:
تلاش ما بر این است که مهارتهای مغفول مانده در مدرسه را تقویت کنیم و مهارتهای ضریبی را که برای یک فرد، بهعنوان انسان هدفمند اثرگذار لازم است تقویت کنیم. مهارتهایی مانند تصمیمداشتن، هدفداشتن و بیانکردن. سعی میکنیم این مهارتها را در دورههای مختلف پوشش دهیم و بخشی از این کار نیز به صورت بازی انجام میشود.
جناب آقای محمود سلطانی گفتند:
من سالها کارمند بودم و وقتی شرکتی که در آن کار میکردم از ایران رفت، سال ۶۱ رفتم سراغ کار آزاد و اسباببازی کودک. حدود ۴۰ سال در این حوزه فعالیت کردم. ابتدا تحقیر شدم که چرا به این حوزه ورود کردم؛ اما ادامه دادم.
همه ما صبر میکنیم بچه ابتدا مدرسه برود و بعد تربیت را شروع کنیم. دوران کودکی در جامعهٔ ما بیارزش است. به بازی هم کمتر توجه میشود. درواقع اسباببازی از نظر جامعهٔ ما آشغال است! من برای خود مادرها که تفاوت اسباببازیها را توضیح میدهم، میگویند فرقی ندارد و خیلی از این آشغالها در خانه داریم!
ما تعریف دقیق و صحیحی از بازی نداریم. تعریفی که به جامعه بدهیم نه به خواص. متولی خوبی نداریم که ارزش قائل نیستیم. یکی از نقدهای من این است که کانون پرورش فکری کودکان با نوجوانان باید تفکیک شود. کنار هم آمدن این دو گروه سنی اشتباه است. مجموع حرفم این است که تا تعریف دقیقی از بازی نداشته باشیم، نمیتوانیم دربارهٔ اسباببازی و محصولات کمکآموزشی صحبت کنیم.
سرکار خانم نسرین قرایی گفتند:
تمرکز ما در مجموعه، بر هوشهای چندگانه و مهارتهای شناختی کودکان پیش از دوره دبستان، با هدف تربیت کودک خودشکوفاست. تعریف ما از کودک خودشکوفا، کودکی است که وقتی در سالهای بعد وارد جامعهٔ بزرگتری بهعنوان مدرسه میشود، فردی مؤثر باشد و سعی ما این است که مهارتهای بنیادی را که کودک برای حضور موثرتر در فضاهای اجتماعی بزرگتر نیاز دارد، از طریق بازی و اسباببازی به وی آموزش دهیم. بالغ بر ۸۰ درصد فعالیتهای ما نیز از طریق بازی بوده است و کل روش آموزشی مجموعه ما، playfull learning است.
سرکار خانم سلیمینمین با اشاره به رویکردهای کاربردی مجموعهٔ خود فرمودند:
ابتدا خوشحالم از نام کودکستان که به جای پیش یک و پیش دو برپا شده است. ما میخواستیم به ادبیات عام برسیم در مدرسهمان؛ اما حمایتی ندیدیم در آموزش و پرورش و سؤالم این است که چه سازوکاری داریم؟
ما در مجموعهٔ آب و آینه، بر اساس مشاهدهٔ بچههای قبل از دبستان، سه محور را در نظر گرفتیم:
- محور ذهنیعملیاتی؛
- محور عاطفیاجتماعی؛
- محور حسیحرکتی.
در محور ذهنیعملیاتی، سه شاخص اصلی داریم:
- نگاه کودک تا چه حد کارکردگرا و مصداقی است و تلاش ما این است که نگاه کودک باید به سمت کارکردگرایی سوق داده شود و نگاه انتزاعی باید در این دوره در یک نظام علت و معلولی شکل بگیرد،
- نگاه کودک تا چه حد الگویی است و…
- سپس تلاش کردیم رابطهٔ اینها را با ادبیات حوزهٔ روانشناسی تطبیق بدهیم و درنهایت با استفاده از برخی بازیها و اثر آنها روی کارکردهای اجرایی مغز، وضعیت بچهها را ارزیابی کردیم.
وی در ادامه به معیارها به صورت جزئیتر پرداخت و گفت: معیار آمادگی ذهنیعملیاتی به این صورت تقسیم میشود: درک اصل اینهمانی، اصل تداعی، اصول الگوسازی، اصول حل مسئله، پرورش بیان و تمرکز و توجه، دقت و حافظه.
محور عاطفیاجتماعی در این موارد تقسیمبندی شدهاست:
استقلال و امینت، پذیرش خود، پذیرش دیگران و قانونپذیری.
محور حسیحرکتی نیز به این صورت تقسیم شدهاست:
یکپارچگی حسیحرکتی، هماهنگی عصب و عضله، کنترل شکل.
جناب آقای غلامی با بیان محورها و معیارهای مجموعهٔ خود فرمودند:
مجموعهٔ ما با محوریت توسعهٔ فعالیتهای حرکتی و بازیهای تلفیقیحرکتی آغاز به کار کرد و حدود ۲۰۰۰ مربی را در ۴ سال اخیر در سطح کشور آموزش داد. ما سعی کردیم بازیهای حرکتی هدفمند را تقویت کنیم و در این بازیها، مهارتهای زیربنایی جابهجایی، کنترل شیء و تعادل را در نظر گرفتیم. در این چندسال، علاوه بر بحث دانشافزایی مربیان و بحث اسباببازیهای مهارتیحرکتی، در تولید محتوا نیز فعالیت داشته و محتواهای آموزشی را برای مؤسسات شبکهای نظیر مدارس سلام و…، به صورت بازیهای تلفیقی طراحی کردهایم.
جناب آقای عبدالملکی با اشاره به ابعاد کلی ارزیابی یک محتوا و شاخصگذاری ارزیابی اسباببازیها گفتند: بعد اول، بعد فرهنگی است. هرچه جنس و ساختار اسباببازی به نشانههای فرهنگی جامعهٔ کودک نزدیکتر باشد، از نظر روانی نقش و انگیزهٔ بیشتری را به کودک برای بازی میدهد؛ چون بین دانش قبلی و موقعیت جدید میتواند یک ارتباط ایجاد کند. لازم است توجه شود که در طراحی بازی نباید فقط به کلانشهرها و فرهنگ رایج در آنها توجه کرد.
بعد دوم، بعد رشدی است. اسباببازی باید دامنهٔ رشدی داشته باشد نه نقطهٔ رشدی. یعنی متناسب با سن کودک باشد و باید به رشد همهجانبهٔ کودک توجه کند. درواقع هرچه ابعاد بیشتری را درگیر کند، از نظر ما غنیتر است. بعد سوم، بعد روانی است؛ اسباببازی در این رده سنی باید در خدمت کودک باشد. این اسباببازی باید به گونهای باشد که به کودک آزادی عمل بدهد تا من بتوانم تجربیات خودم را با این بازی ترکیب کنم. بعد چهارم این است که اسباببازی باید به گونهای باشد که کودک بتواند با دانش قبلی خود ارتباط برقرار کند. پنجمین بعد، بعد آموزشی است.
و بعد آخر نیز امنیت است؛ از نظر مواد مورد استفاده و سایز و ساختارهای مختلف.
نظر من این که دو نوع شاخص ارزیابی قرار دهیم اعم از عمومی و تخصصی.
محمود سلطانی ادامه میدهد:
من به اسباببازی صنعتی اعتقادی ندارم. هر چه در طبیعت هست، بهترین اسباببازی است. بعد از طبیعت هم اسباببازی در محیط خانواده مهم است. مهد کودکها حدود ۲۰ درصد بچهها را پوشش میدهند و باید به فکر ۸۰ درصد بقیه هم باشیم.
اسباببازیهای صنعتی بیش از ۸۰ درصد مخرب هستند. آیا ما باید به عنوان مسئول وارد این بازی شویم؟ فرهنگ منطقه خیلی مهم است و این روش برای تعیین شاخص جواب نمیدهد. من در کودکی خودم، مهد کودک باستان میرفتم و از بسیاری از مهد کودکهای الان هم بهتر بود! ما باید به دنبال دو منبع اول اسباببازی برویم و بچهها را از آپارتمان نجات دهیم. نه اینکه آنها را در آپارتمان دیگری به نام مهد کودک ببریم. بچههای شهری از نظر دستورزی بسیار مشکل دارند؛ مخصوصاً به خاطر نظافت بیش از حد والدین در دوران کرونا. باید آنها را دریابیم.
جناب آقای حسنلو با اشاره به کارکرد رویداد یارستان کودکستان در ایجاد یک منظومه تربیتی گفتند:
ما در مورد بستری صحبت میکنیم که مربیمحور است؛ چه مادر در خانه؛ چه مربی در کودکستان. آن انتظاری که مربی از فضای بازی و اسباببازی دارند، مکمل اهدافی است که در آن فضا دنبال میکنند. این هدف میتواند یک طرح درس یا یک خلأ باشد. در این شرایط به جای ارزیابی، باید یک منظومه برای مربی طراحی شود. یعنی متخصصان بازی و اسباببازی باید در این منظومه، بازیهای مختلف را در ساحتهای مختلف تربیتی برای مربی توضیح دهند. عملاً باید برای هر ابزار بازی یک ماتریس طراحی کنیم.
ما بازی را جدی نگرفتهایم و نگاه جریانسازی و سیاستگذارانه نداشتیم. تمرکزمان سمت محیط بازی یا شهربازی رفته است. ما در مرکز نگاهمان کنار هم قرارگرفتن دستگاههای بازی کنار هم نیست. بلکه بازیهای حرکتی منظور است که بتوانیم فضای بازی را برای بچهها فراهم کنیم.
در پایان هم حضار به خداحافظی با هم پرداختند و پس از صحبتهای نهایی با مسئولین جلسه، آن را ترک کردند. شما دربارهٔ محتوای نشست چه نظری دارید؟ با کدام یک از صحبتها موافق و با کدامها مخالفید؟ برای ما بنویسید.
8 نظر
سلام
در مورد بازی علاوه بر سواد حرکتی و حفظ تعادل در کودکان که اجرای آن در محیط پیش دبستانی باعث پیشگیری از اختلالهای یادگیری میکند
بازیهای دسته دوم ابزار کمک آموزشی هستن که جایگزین روش مداد کاغذی میشوند
این بازیها آموزش را ملموس خواهند کرد و در زمان کم و انرژی کمتر یادگیری انجام میشود .
سلام
ممنون از حسن توجه شما
سلام
نقش بازی در آموزش مهارتهای زندگی
بازیهای نمایشی خلاق نقش مهمی در امر آموزش فرهنگ سازی سالم با در نظر گرفتن رعایت اصول اخلاقی انسان بسیار موثر خواهد بود تا دادن کاربرگ به کودک و علامت زدن کار درست .( آموزش مداد کاغذی) » الته میدانیم که آموزش مدادکاغذی تاثیر مقطعی دارد و در حافظه بلند مدت نمی ماند .
سلام
درست میفرمایید و حضار نشست هم دربارهٔ اهمیت بازی و بازیمحوری در این سنین به نکات خوبی اشاره کردند.
سلام
شما از من دعوت نمودید برای همکاری
چه کمکی میتونم بکنم
من در زمینه طراحی و ساخت ماشین آلات کار میکنم
دستی هم در نقاشی وخونریزی دارم
خوشحال میشم کمک حال شما باشم
سلام
ما در حوزهٔ کودک زیر هفت سال کار میکنیم و فکر نمیکنم تخصص شما به این حوزه مربوط باشه.
پیامک عمومی اعلام شده.
ممنون
سلام بهترین کاری که میشد کرد
چه کاری منظورتونه؟