مصاحبه با دکتر حامد بخشی، معاون اسبق آموزش و توانمندسازی موسسه طلوع نسل نور را در ادامه بخوانید:
در مورد وضعیت مهد کودکها در ایران توضیح می دهید؟ ما در ایران چند مهد داریم؟ چند درصد بچهها به مهد میروند؟ شما چند مهد را تحت پوشش خود دارید؟
پیشدبستانی جزئی از نظام آموزشی رسمی بوده و متصل به دوره ابتدایی است و نسبتاً وضعیت بهتری دارد، اما مهد با توجه به اینکه جزء دورههای اختیاری بوده و خانوادهها عمدتاً بنا بر تمایل خود این کار را انجام میدهند خیلی وضعیت متعادلی ندارد. ما طی مطالعاتی یک ساله که به کمک سازمانهای جهادی و انقلابی کشوری انجام دادیم، به نتایج مشخص و واضحی رسیدیم که چندتا از آنها را عرض می کنم:
۱. ۵ میلیون کودک در رده سنی ۴ تا ۶ سال در کشور داریم
طی آماری که مرکز ملی آمار ایران اعلام کرد و مورد تأیید وزارت آموزش و پرورش نیز هست، در کل کشور بین ۵-۴ میلیون کودک بین سنین ۴-۶ سال داریم. طبق آمار مرکز بهزیستی که قبلاً متولی مهدها بود، مراکز مهد رسمی کشور نزدیک ۱۴ تا ۱۶ هزار مرکز است. اما طبق آمار شورای عالی انقلاب فرهنگی، در کل نظام آموزشی کشور، مهدهای رسمی و غیررسمی و حتی رسانهٔ ملی، کمتر از ۳۰ درصد برای این بچهها برنامه دارند و جای سوال است که ۷۰ درصد باقیمانده تکلیف شان چیست؟
۲. امروزه مهد در کشور ما تبدیل به مکانی جهت نگهداری کودک شده است
اگر یک تعریف جامع و علمی از مهدهایی که در کشور داریم انجام دهیم، امروزه مهد در کشور ما تبدیل به مکانی جهت نگهداری کودک شده است و آسیب بسیار بزرگی در این تعریف وجود دارد.
۳. نگهداری کودک در مهد؛ رکن اساسی تربیت را که مادر است، از کودک می گیرد
اگر بخواهیم در روانشناسی و مبانی دینی خود بررسی کنیم، در دورهٔ سنی کودکی که مهمترین دورهٔ سنی هر فرد در زندگی اوست، چون شخصیت او شکل می گیرد، مهمترین و رکن اساسی تربیت، مربی، معلم و رسانه نیست. تنها کسی که میتواند رکن اساسی قرار بگیرد والدین و به خصوص مادر است. به آسیب بر میگردیم: مهد میشود محل نگهداری کودکان مادران شاغل، بنا بر اقتضائات شغلی یا کودکان آنهایی که در خانه هستند و به هر دلیل شرایط نگهداری تماموقت فرزند خود را ندارند و در ساعت مشخصی فرزندشان را در مهد میگذارند، در نظر بگیرید، در ۷-۸ ساعتی که معمولاً کودکان درون مهد قرار میگیرند، پیوند، رشته و ارتباط بین مادر و کودک قطع می شود. یعنی نظام آموزشی ما طوری توسط مراکز مهد اداره میشود که رکن اساسی تربیتی را که مادر است، ۸ ساعت از کودک دور می کند و عملا هیچ پیوندی بین آنها نیست.
۴. هیچ برنامه مدونی برای گروه سنی ۴ تا ۶ سال نداریم
اگر جستوجو کنید میبینید که مهدها به سمت تجاریشدن رفته و به دنبال جذب بیشتر و درآمد بیشتر هستند. تا حدودی هم حق دارند؛ چون برنامهٔ مدونی برای دوره ۶-۴ سال یعنی قبل از پیشدبستانی واقعاً نداریم، اگر آموزش و پرورش را بگردید و از سازمان بهزیستی سؤال کنید، برنامه محتوایی مدون برای این گروه سنی به شما نمیدهند. بر همین مبنا، مقام معظم رهبری در شهریور ماه سال ۱۳۹۹ جلسهای را با مسئولین آموزشی وقت داشتند و گلایه کردند که کودک این گروه سنی یا مهدها به حال خودشان رها شدهاند، علت رهاشدن کودکان در این گروه سنی این بود که ما برنامه مدونی نداشتیم، محتوای مدون و خاصی نداشتیم، سازماندهی مدونی نسبت به مهدها نداشتیم، مهدها به صورت قارچگونهای در حال رشد بوده و هیچ الگوی متناسبی با کودک، فضای فرهنگی جامعه، فرهنگ تربیتی و خانواده نداشته است.
۵. نداشتن محتوا و قواعد مدون باعث شده هر مهدی، ساز خود را بزند
یکی از معضلاتی که در صحبت با والدین متوجه میشویم این است که مثلاً میگوید من دوست ندارم دختربچهٔ من در این گروه سنی با بچههای گروه سنی خود بازی کند. یا مثلاً والدینی گلایه میکنند که اختلالات خاصی مثل رقص، موسیقی و نمایشهای مختلط در برخی از این مهدها انجام میگیرد. همین نبود محتوا و قواعد مدون است که باعث میشود هر مهدی ساز خود را بزند و کار خودش را انجام دهد و آن چیزی که خودش دارد را صحیح بداند. بعد از گلایه حضرت آقا، مهد را از زیرمجموعه بهزیستی خارج کردند و به وزارت آموزش و پرورش دادند. وزارت آموزش و پرورش هم در قدم اول با همکاری شورای عالی انقلاب فرهنگی، سازمانی با عنوان سازمان ملی تعلیم و تربیت کودک راهاندازی کرد. با هدف راهاندازی و سازماندهی دقیق و مدون مهدها به لحاظ محتوایی و ساختاری. موسسه طلوع نسل نور هم یکی از اعضای شورای این تحول است که دارای یک مجموعه ملی است؛ یعنی ۳۰۰۰ مهد فعال و بیش از ۱۰هزار مربی که مدرسه هم کمکم در آن شکل میگیرد.
۶. مهدها تعارضی را با شکل تربیتی خانوادهها برقرار کردهاند
یعنی خانواده فرزند خود را با یک سیری پیش میبرد و مهد به شکل دیگری و خروجی آن کاملاً متضاد با چیزی است که خانواده میخواهد. نگاه ما در این دورهٔ آموزشی این بود که مهدها و مربیان خود را با نگاه تربیتی خانواده و مادر سازگار کنند. سوالی پیش میآید و آن اینکه «ممکن است نگاه تربیتی مادر ایراد داشته باشد برای آن چه راهکاری دارید؟» طبق آموزشی که به مربیان داده شده و توجیه شدهاند در این حالت باید با حفظ شرایط، امانتداری، رازداری، مداخلهنکردن در بحث خانوادگی سعی کنند بهصورت غیرمستقیم سبک زندگی مادرانی را که ممکن است ایراداتی در تربیت فرزندشان داشته باشند جهتدهی کنند.
نمونهای که مربیان زیادی گزارش میدادند این بود که وارد خانواده شدم، بچه ماهواره میدیده، از قضا شبکه جمتیوی هم بوده و کارتون یا انیمیشنی که برای آن گروه سنی است. ولی اگر کمی دقت میکردید مشخص بود که بنیان تربیتی کودک را نابود میکند. مربی در آن حال چه کند؟ مرحله اول آموزش این بود که اگر شما چنین صحنهای را دیدید به هیچوجه برخورد و بازخورد منفی نداشته باشید. سعی کنید به صورت غیرمستقیم کودک را از فضای دیدن آن شبکهها جدا کرده و به سمت اسباببازیهای خودش برده و بازیهای ذهنی، فکری، حسی و حرکتی بر اساس خانهای که خانوده در آن قرار دارد و شرایط کودک اقتضاء میکند انجام دهید. پس باید کودک را از آن فضا دور کرده و کمکم آموزشهای غیرمستقیم را به مادر بدهند که فرزند خود را در آن فضا رها نکند و بر او نظارت داشته باشد. این حرکت اتفاق افتاد و به نظر من یکی از مهمترین و بزرگترین دستاوردهایی که میتوان برای این طرح عنوان کرد همین نکته است.
نگاه ما تربیت اسلامی است
البته نگاه ما تربیت اسلامی است و تربیت اسلامی اصل تکرار و تدریج را دارد که اصلی بنیادین است، اگر بخواهیم قاعدهای در رفتار مربی نهادینه شود و مربی آن را به خانواده منتقل کند، نیاز به تکرار و مداومت است و در دو ساعت آموزش محقق نمیشود.
ما میخواهیم اصول، مبانی و روشهای تربیت اسلامی را به مربی منتقل کنیم و مربی به این توانایی برسد که به خانواده منتقل کند، بر این اساس آن را در ساعتهای مکمل قرار دادیم. ضمن اینکه جدا از ساعتهای رسمی و غیررسمی از زمانی که شبکه ملی مربیان شکل گرفت و این افراد متصل شدند، آموزش به طرق دیگری مثل تولیدات محتوایی مجازی در قالب پستهای کوتاه و… در اختیارشان قرار میگیرد و مربیان بهصورت پیوسته خود را بهروز میکنند.
حتی برای اینکه جریان را یکطرفه نکرده و بازخورد بگیریم، تولید محتوا را به خودشان سپردیم، بخش زیادی از تولیدات محتوایی که در شبکههای ما استفاده میشود و در کتابهای مؤسسه نیز به کار میرود، از همین تولیدات مربیان است. همزمان جشنوارهای را در ضمن این طرح بهعنوان ایدهپردازی خلاق به راه انداختیم که چند محور داشت:
- ارسال قصه؛
- لالایی؛
- ترانه کودکانه؛
- شعر؛
- گزارش تصویری؛
- عکس و فیلم و…
با تأکید بر فضای بومی هر استان و شهرستان. به همین صورت مجموعهای غنی از داستانها را داریم که با ادبیات ترکی، لری، کردی، گیلکی و… هستند. همچنین اینها در غالب کتاب توسط انتشارات خود مؤسسه منتشر شده و در اختیار مجموعه و نظام آموزشی کشور قرار میگیرد.
الگوهای آموزشی و تربیتی شما به چه شکلی است؟ در اجرا به چه مدلهای اجرایی رسیدید؟
سازمانها برای مادران شاغل؛ مهد سازمانی راهاندازی کنند
در ابتدای کار، نگاه ما این بود که مربی را به خانهها بفرستیم و سازوکارهایی را از قبل پیشبینی کرده بودیم. وقتی وارد اجرا شدیم از بازخوردی که از خانوادهها به مربیان گرفتیم به این نتیجه رسیدیم که طرح میتواند سازماندهی بهتر و مدلهای فراگیرتری نیز داشته باشد. مثلا برای مادر شاغلی که در سازمانی دولتی مشغول به کار است، در آموزش و پرورش، وزارت نفت، وزارت علوم و… الگویی با نام مربی همراه مادر راهاندازی کردیم که مادر هر جایی شاغل است، اعم از سازمان دولتی یا خصوصی، ما مربی را به آن سازمان میفرستیم. حتی چنانچه در آن سازمان ده مادر شاغل هستند که فرزندانی در این رده سنی دارند، مربی برای بچهها و تحت نظارت مادر کار آموزشی و تربیتی را انجام میدهد. صرفاً مشروط بر اینکه آن سازمان همکاری کرده و یک اتاق را در اختیار این مربی، مادران و کودکان قرار دهد، بدون هیچ امکانات و تجهیزاتی. امکانات را ما و مربی تهیه کرده یا مادران از اسباببازیهایی که در منزل دارند استفاده میکنند با کمترین هزینه ممکن.
مربیان ما آموزش دیدهاند، از مراجع رسمی کشور گزینش شدهاند، تأییدشده هستند و دائماً آموزش مکمل و بیشتر میبینند. بدین ترتیب مادری که مجبور است اول صبح کودک خود را در مهد بگذارد و عصر به دنبال او برود میتواند یک اتاق از سازمان بگیرد یا حتی بگوید که ما امکانش را فراهم کنیم و به آن سازمان نامهنگاری شود. مربی هم تا الآن رایگان بوده است، از این به بعد هم می توانیم با رایزنی با خود سازمان هزینهای حداقلی برای خود مربی در نظر بگیریم، یا اینکه خود مادران توافق کنند و مبلغی را در اختیار مربی قرار دهند. با این تفسیر مهدی را راهاندازی کردهایم که نامش مهد سازمانی است با این ویژگی که در این مهد سازمانی، بچهها کنار مادر هستند و خیال مادر راحت است چون هر ساعتی که نیاز باشد میتواند به کودک خود سر بزند.
ما این تجربه را در مجموعهای داشتیم و این کار را انجام دادیم. موهبتی که داشت این بود که زمان ناهار بچه در کنار مادرش بود. این فضایی آرامبخش برای مادر و کودک است. در مترو نیز چنین حرکتی را انجام دادند و اتاق مادر و کودک دارند. فروشگاهها و اماکن عمومی هم این اتاق را دارند. در این اتاق مادر و کودک چه اتفاقی میافتد؟ مثلا مادری میخواهد لباس کودک خود را تعویض کند. به دور از چشم همگان و در فضایی امن این کار را انجام میدهد. این کار چقدر برای مادر و کودک آرامبخش است! یا میخواهد کودکش را شیر بدهد در این اتاق این کار را انجام میدهد، چنین الگویی با یک اتاق ساده در یک سازمان با تأمین مربی مورد اعتماد، گزینش شده، دارای پرونده، دایهوار و تحت نظارت خود مادر انجام میشود.
مدل اصلی و اولیه که در ذهن ما بود همیار مادر در منزل است که از زمان شروع این طرح، از بهمن ۹۹ تا الآن، مربیان به طرق مختلف به خانوده معرفی میشدند، کنار مادر وارد خانه میشدند و در ساعات صبح تا ظهر که عمدتاً پدر در خانه نیست و از این بابت معذوریتی ندارند، با تأمین شرایط بهداشتی، ایمنی و… از طریق ارگانهای نظارتی و تحت نظارت مادر، فعالیتهای آموزشی و تربیتی را انجام میدهند.
ویدئوی مصاحبه با دکتر حامد بخشی را در ادامه مشاهده کنید: