شناسایی، ارتقاء و حمایت از محتوای فاخر حوزهٔ کودک
شناسایی، ارتقاء و حمایت از محتوای فاخر حوزهٔ کودک
Search
Close this search box.

تجربهٔ تأسیس مهدکودک با برنامهٔ باز

حجت الاسلام احمدرضا اعلایی

مؤسس حسینیه کودک شهید چمران

 

شکلگیری ایده برنامه باز

مطالعات میدانی و تطبیقی، نمونه‌هایی را پیش روی ما قرار داد، در آن مقطع با مجموعه آقای مهرآزما مواجه شدیم که در آن هر کدام از دانش آموزان با طراحی شخصی خودش به فعالیت خود مشغول بود، ایده اولیه ما نیز از همین دبستان گرفته شد. البته مجموعه ما کار را از مهد شروع کرد و در عین چالش‌های فراوان برنامه باز -که البته برای دوره دبستان بسیار بیشتر از مهد است- توانستیم با اصلاحات مداوم این ایده را حفظ و تقویت کنیم.

اجرای برنامه باز

برای ورود به دنیای کودکان باید علایق آن‌ها را بشناسیم، برای مثال بدانیم کودک به چه کارتون‌ها یا برنامه‌های تلویزیونی علاقه دارد؛ تا از همان دریچه وارد دنیای او شویم. البته برای طراحی برنامه‌های ویژه باید به نقاط عطف شرایط مختلف زمانی، اجتماعی و حتی برنامه‌های تلویزیونی توجه کنیم، مثلا پخش مداوم یک کارتون یا سریال از تلویزیون، یا یک اتفاق و شوک سنگین مانند شهادت حاج قاسم سلیمانی، یا یک مناسبت مثل دهه اول محرم، فضای ذهنی بچه‌ها را کاملا به یک سمت خاص می‌برد و باید برای آن برنامه داشته باشیم.

مزیتهای آموزش باز

  1. حفظ آزادی کودکان در 7 سال ابتدایی زندگی مهم‌ترین کارکرد روش آموزشی باز است؛ چرا که کودکان در این سن با شدت زیادی خودمحور هستند و برنامه آموزش باز سبب می‌شود که با محترم شمردن خود، افراد قوی و با اراده‌ای تربیت شوند. سیستم‌های آموزشی بسته برای «خود» و فردیت انسان ارزشی قائل نیستند.
  2. افزایش انگیزه؛ که از گمشده‌های اصلی نظام تعلیم و تربیت رسمی امروزی است. زمانی که انسان به میل خود کاری را انجام می‌دهد با انگیزه زیادی در برنامه‌ها شرکت می‌کند، اما وقتی به صورت فرمایشی و با امر و نهی بزرگترها همراه می‌شود با اکراه آن کار را انجام می‌دهد و انگیزه زیادی برای شرکت در برنامه ندارد. برای مثال اگر کودکی به میل خود با گِل بازی کند ساعت‌ها به این کار بپردازد، اما اگر همین کار با اجبار و در قالب کلاس گِل‌بازی باشد، زودتر از یک ساعت خسته می‌شود.
  3. انعطاف و تابآوری کودکان؛ که در ادبیات دینی با عباراتی مثل حلم، صبر، سعه صدر، کرامت و… به آن اشاره شده‌است. یکی از مشکلات زندگی مدرن، افزایش قواعد و ساختارهای بسته و پیچیده است که انعطاف را در کودک کاهش داده و در نتیجه تاب‌آوری کم و شکنندگی -در برابر سختی‌ها- زیاد می‌شود. در حالی که برنامه آموزشی باز به دلیل اینکه بر مبنای تخیل شکل می‌گیرد؛ از انعطاف بالایی برخوردار است و چارچوب خشکی ندارد و کودک و دانش آموز خروجی این سیستم می‌تواند با انعطاف و تاب‌آوری بالایی با مشکلات برخورد کند. دنیای کودکان دنیای خیالی است و منطق خاص خود را دارد که متفاوت از دنیای بزرگسالان است.
  4. سادگی؛ که خود عامل انعطاف در برنامه‌هاست. کودکان در سنین پایین علاقه به تخریب دارند و طراحی‌های پیچیده برای آن‌ها کاربرد چندانی ندارد، محیط‌های آموزش با برنامه باز باید به سادگی تزئین شوند، نه با هزینه و تدابیر خاص و پیچیده. تعامل کودک با ابزار و محیط ساده و کم هزینه هم آسان‌تر است هم از تنوع بالایی برخوردار است. مثلا ماشین کنترلی فقط یک استفاده دارد ولی جعبه دستمال کاغذی بازیافتی قابلیت تبدیل به ماشین یا هزاران ابزار بازی و یادگیری را دارد.
  5. فرآیندمحوری به جای نتیجه‌محوری: در برنامه باز، فرآیند هدف است، نه نتیجه. برنامه باز می‌پذیرد که بچه‌ها باید بسازند و خراب کنند. در برنامه بسته نتیجه مهم است اما در برنامه باز یادگیری و افزایش دریافت و احساس وی از دنیای اطرافش اهمیت دارد. ما در گِل‌بازی می‌سازیم تا خراب کنیم، تا دست قوی شود، تا لامسه تقویت شود و… نه اینکه بسازیم که خشک شود و به خانه ببریم.

چالشهای ایده

  1. سختی طراحی و نبود برنامه؛ زمانی که از بیرون به فعالیت می‌نگرید کار آسانی به نظر می‌آید، اما زمانی که وارد عمل می‌شوید، شاهد دانش آموزانی هستید که برای امور خود برنامه‌ای ندارند و این کار را سخت می‌کند. برای مثال در مرحله مطالعات با مدل مهد «های اسکوپ» مواجه شدیم که میزهای مختلفی برای بچه‌ها طراحی کرده بودند و قدرت انتخاب به دانش آموز واگذار شده‌بود تا از کدام میز و برنامه و چگونه استفاده کند. در این فرآیند کودک در قالب گفتگو با یک کرم به انتخاب می‌رسید.
  2. تنوع سلیقهها و انتخابها؛ مربی توان و امکانات محدودی دارد و هر دانش آموز هم انتخاب مجزایی برای خود دارد. در این روش مربی باید مهارت داشته باشد که برنامه بچه‌ها را به نحوی هدایت کند که یک اتصال و ارتباطی با یکدیگر داشته باشد تا به صورت غیرمستقیم برنامه‌های مختلف همگرا بشوند.
  3. خود مربی یکی از چالش‌های اصلی اجرای برنامه باز است؛ که باید همه فن حریف باشد و مهارت‌های ویژه عملی و نظری مختلفی داشته باشد. مربی در این سیستم باید هوشمندانه متناسب با زمان، نقش‌های مختلفی بازی کند؛ نقش هم‌بازی، نقش مشوق، نقش تسهیل‌گر، نقش ناظم و… . صبر، لازمه دیگر این مربی است. کار تربیتی در بلند مدت به نتیجه می‌رسد، مربی باید آگاه باشد که دانش آموز احتیاج دارد بداند، گاهی لازم است به کودک اجازه اشتباه و تجربه کردن بدهند، برخی اوقات لازم است که دانش آموزان با یکدیگر دعوا کنند و مربی اجازه دهد خودشان حل و فصل کنند.
  4. محیط و ابزار و ظرفیت آنها؛ چالش دیگر برنامه باز این است که محیط آموزشی باید ظرفیت اجرای برنامه باز را داشته باشد، لازمه اجرای این برنامه پذیرش این موضوع است که آزادی کودکان همراه با به هم ریختگی و نامرتب شدن فضاست اگر جایی وارد شدید و مشاهده کردید که بسیار مرتب است به احتمال زیاد آزادی کودکان در این محیط فراهم نمی‌شود. اختلاف سطح، داشتن پوشش گیاهی طبیعی، وجود حشرات و… از مباحث دیگری است که باید در محیط مهدهای کودک باز به آن توجه کرد.
  5. نگرانی بیجای برخی خانوادهها نسبت به ادب کودک؛ مطابق تجربه بنده بچه‌هایی که در خانواده‌های سخت‌گیرتری تربیت شده‌اند با مشکلات بیشتری رو به رو هستند و حتی بیشتر از بقیه به دنبال شکستن چارچوب‌ها هستند. آزاد بودن با رها کردن متفاوت است؛ آزادی که ما به بچه می‌دهیم به معنای ولنگار بارآوردن وی نیست، در برنامه باز برای کودک برنامه وجود دارد. همانطور که اشاره کردم انتخاب وی مدیریت می‌شود نه اینکه رها کنیم تا هر فعالیتی انجام بدهد. بر اساس روایات اسلامی روند تربیتی انسان باید به تدریج جدی شود و سختگیری‌ها بر او افزایش پیدا کند ادوار 7 ساله تربیتی هم با یک شیبی باید طی شود، نه ناگهانی.

دیدگاهتان را بنویسید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد. قسمتهای مورد نیاز علامت گذاری شده اند *