شناسایی، ارتقاء و حمایت از محتوای فاخر حوزهٔ کودک
شناسایی، ارتقاء و حمایت از محتوای فاخر حوزهٔ کودک
Search
Close this search box.

۱۰ اصل تولید فیلم، انیمیشن و بازی برای کودکان+ ویدئو

گاهی برای تولید فیلم و انیمیشن و هر محتوایی از جنس رسانه برای کودکان، دانستن ظرافت‌هایی به باریکی یک تار مو لازم است. در زمانهٔ ما که رسانه حرف اول را در تأثیرگذاری بر انسان‌ها می‌زند یا حداقل جزو دست‌های برتر این حوزه است، توجه به این ظرافت‌ها مهم است. آن هم وقتی که مخاطب تولیدات رسانه‌ای لطیف‌ترین و معصوم‌ترین مخاطب، یعنی کودک باشد.

دغدغهٔ جدی خیلی از خانواده‌ها و والدین، دقیقاً این است که آیا محتوایی که فرزندم می‌بیند به رشدش کمک می‌کند یا او را از مسیر شکوفایی‌اش دور می‌کند؟ شما به عنوان تولیدکنندگان رسانه باید برای رفع این دغدغه به ابزارهایی قوی مجهز باشید. در این مقاله جناب آقای حسین حق‌پناه، معلم، پژوهشگر سواد رسانه‌ای و یک پدر، ۱۰ اصل تولید محتوای رسانه‌ای را برای شما مطرح می‌کنند. در ادامه، خلاصهٔ متنی موضوع و ویدئوهای تفصیلی آن را از زبان خودشان دنبال کنید.

۱. تولیدکنندهٔ رسانه والد سوم کودک است

ما تولیدکنندگان رسانه، صرفاً تولیدکننده نیستیم؛ بلکه والد سوم کودکان هستیم. رسانه امروزه نقش مکمل یا موازی با پدر یا مادر پیدا کرده است. از صبح که از خواب بیدار می‌شویم رسانه‌ها کنار بالشتمان‌اند و شاید آخرین تصویر روزمان صفحهٔ گوشی‌مان باشد. این حالت اگر برای ما پدر و مادرهاست، بچه‌هایمان هم دارند به همین سمت می‌روند. تا جایی که برخی از محققین و پژوهشگرها از رسانه‌مدارشدن فراغت صحبت می‌کنند. یعنی حجم عمدهٔ زیادی از اوقات فراغت را رسانه‌ها پر می‌کنند.

ما باید این نقش را بپذیریم که علاوه بر تولیدکننده‌بودن، نقش تربیتی داریم. رسانه‌ها بر نگرش‌ها، دانش‌ها و گرایش‌های فرزندان ما اثر می‌گذارند. این بدیهی است و نیاز به توضیح و توجیه ندارد. ما باید نقش مکمل یا بعضی اوقات مخرب خود را در تربیت کودکان بپذیریم. همچنین در تولیدات رسانه‌ای رعایت کنیم که خروجی‌ها نه تنها به رشد و تربیت ضربه نزنند؛ بلکه مکمل آن هم باشند.

اولین اصل از «۱۰ اصل تولید فیلم، انیمیشن و بازی» را در ویدئوی زیر ببینید:

 

۲. درک کودک از محتوا با ما متفاوت است!

بچه‌ها با محیط اطرافشان با شیوه‌ای متفاوت از بزرگ‌ترها روبه‌رو می‌شوند. آن‌ها در شیوهٔ ادراک پیام‌ها و اطلاعات اطراف، شیوهٔ شناخت و تفکر و در هیجانات خود نسبت به آن پیام‌ها متفاوت‌اند.

ممکن است افتادن یک برگ از درخت که برای ما عادی است، یک بچه‌ ۳ ساله با ذوق و شوق به پایین‌افتادن آن توجه کند. بچه‌ها گاهی محو اتفاقات محیط اطرافشان می‌شوند، با دوست‌های خیالی‌شان حرف می‌زنند و همهٔ این‌ها ویژگی‌های دورهٔ کودکی است.

۳. شناخت مخاطب کودک مهم است

ما به طور کلی سه دورهٔ کودکی را شناسایی کرده‌ایم:

  • از بدو تولد تا ۲ سالگی؛
  • ۲ تا ۵ سال (خردسالی)؛
  • ۶ تا ۸ سالگی.

این‌ها به طور کلی ویژگی‌های مشترکی دارند؛ اما چون کودک مدام در حال رشد است، هر دوره ویژگی‌های اختصاصی هم دارد. باید دقت کنیم که هر چه برای بزرگ‌ترها می‌سازیم ممکن است در معرض دید کودکان هم قرار بگیرد و جدا از چیزی که بزرگ‌ترها می‌فهمند درک شود. این دقت ممکن نیست جز با شناخت مخاطب کودک. برای شناخت این مخاطب، ساده‌ترین راه رفتن به سراغ ویژگی‌های روان‌شناختی این سنین است.

در همین ارتباط، «اصول تولید محتوا برای کودکان+ ویدئو» را بخوانید.

قواعد رسانه‌ای برای کودک زیر ۲ سال

تا قبل سن دو سالگی کودکان باید کمترین مواجهه با رسانه‌های صوتی و تصویری را داشته باشند. چرا؟

  • به این دلیل که ممکن است در درک پیام‌ها دچار اشتباهاتی شوند؛
  • صفحه نمایش ممکن است به لحاظ ذهنی و فرایندهای شناختی، آن‌ها را دچار آسیب تمرکز و سایر اختلالات مثل خواب و این‌ها کند.

به همین دلایل، توصیه می‌شود که اغلب محتوای فیزیکی در دسترس بچه‌های زیر دو سال باشد. خیلی از محتواهای رسانه‌ای بهتر است در اختیار والد قرار بگیرد و از طریق آن‌ها به کودک منتقل شود. مثلاً لالایی را مادر و پدر حفظ کنند و بعد با زبان و بیان و کلام خودشان برای کودک تکرار کنند.

دومین و سومین اصل از «۱۰ اصل تولید فیلم، انیمیشن و بازی» را در ویدئوی زیر ببینید:

 

۴. کودکان تفاوتی بین واقعیت و بازنمایی‌ها نمی‌بینند!

یکی از چالش‌های ما با دوران کودکی و مواجههٔ کودکان با رسانه‌ها و محتواهای داستانی همین است. آن‌ها نمی‌توانند فرق بین واقعیت و خیال را متوجه شوند و بین بازنمایی رسانه‌ای و آن‌چه که در واقعیت اتفاق می‌افتد یک تمایز مشخص ایجاد کنند. خیلی وقت‌ها آن چه را که تخیل می‌کند به زبان می‌آورد؛‌جوری که انگار اتفاق افتاده است. این‌ها ویژگی‌های دورهٔ کودکی‌اند و لازم است ما به عنوان تولیدکنندگان رسانه‌ای به آن‌ها توجه داشته باشیم.

۵. تقلیدکردن بچه‌ها از محصول رسانه‌ای وظیفهٔ ما را سنگین می‌کند

کودکان تا قبل از سن ۱۲ سال الگوپذیری و تقلید زیادی از رسانه‌ها دارند. آن‌ها به خاطر عدم تمایز و درک از بازنمایی، ممکن است دست به تقلید از محتوا بزنند. مهم است شخصیت‌هایی که می‌سازیم و رفتارهایی که از آن‌ها سر می‌زند و منطق جهانی که در فضای محتوایی وجود دارد، چقدر با جهان واقع مرتبط است. برای همین می‌بینید که کاری مثل «پت و مت» چقدر برای بچه‌ها جذاب است. چون آن‌ها خراب‌کاری می‌کنند و بچه‌ها هم می‌توانند گاهی با وسایل خودشان از آن‌ها تقلید کنند.

یکی از دلایل مهم جذابیت چنین محتواهای ساده‌ای این است که بچه‌های ۲ تا ۵ سال نمی‌توانند داستان‌مند از محتوا استفاده کنند. یعنی در درک پیرنگ و طرح کلی داستان عاجزند و ترجیح می‌دهند از محتواهای کوتاه بدون داستان استفاده کنند. محتواهایی که در آن اتفاقاتی جدا از هم پیش می‌آید و لزوماً این اتفاقات در یک طرح داستانی به هم مرتبط نیستند. وقتی وارد سنین بالاتر یعنی ۶ تا ۸ سال می‌شویم، آرام آرام طرح داستان فهمیده می‌شود و آن‌ها تشخیص می‌دهند.

۶. استفاده از تبلیغات و آگهی‌ها محدود و مشروط باشد

کودکان زیر ۸ سال به‌شدت از تبلیغات اثرپذیری دارند. شاید دیده باشید بچه‌هایی که هنوز نمی‌توانند حرف بزنند و کلامشان کامل نشده هم هنگام پخش پیام‌های بازرگانی توجه‌شان جلب می‌شود و پلک نمی‌زنند. چون رنگ‌ولعاب و موسیقی و نوع زندگی درون تبلیغ برای آن‌ها جذاب است. همچنین آن‌ها نمی‌توانند تبلیغات را از واقعیت تشخیص دهند. پس این نکته هم مهم است که تولید محصول، استفادهٔ محدود و مشروط از تبلیغات را برای این سنین رعایت کنیم.

چهارمین و پنجمین و ششمین اصل از «۱۰ اصل تولید فیلم، انیمیشن و بازی» را در ویدئوی زیر ببینید:

 

۷. نمادها و نشانه‌ها از کلمات مهم‌ترند

کودکان زیر ۸ سال عمدتاً سواد متنی ندارند و نمی‌توانند از کلمات برای درک محتوا استفاده کنند. پس طبیعی است که در تولید محتوا برای این سنین، کمتر از متن کلمات استفاده کنیم. درعوض باید نقش نمادها و نشانه‌ها را جدی بگیریم و بدانیم اثرپذیری و حافظهٔ نشانه‌ای کودکان بسیار مهم است. یعنی این که چه چیزی دریافت می‌کنند و چه برداشتی از آن دارند. چون آن نمادها و نشانه‌ها تا سنین بالاتر همراه کودکان خواهند بود. برای مثال اگر سبز و قرمز را به عنوان قبول و رد چیزی کنار هم می‌گذاریم، دریافت او در سنین بالاتر در فضای واقعی همراهش خواهد بود.

در انتخاب کلمات و گفتارها دقت کنیم

همچنین اگر از کلمات خاصی استفاده می‌کنیم که روی شنوایی کودک اثر می‌گذارد، توجه به آن‌ها مهم است. این‌که در فضای تولیدات رسانه‌ای به بزرگ‌تر تو یا شما می‌گوییم، افعال را جمع یا مفرد بیان می‌کنیم و… قابل اهمیت است. همچنین تکیه‌کلام‌هایی که استفاده می‌شود به‌شدت در شنوایی کودک مؤثر است و آن‌ها را به‌عنوان نماد و نشانه درک می‌کند.

بعد از درک نشانه‌ها،‌ کودک الگوپذیری دارد و دوباره در محیط اطراف از همان‌ها استفاده می‌کند. این را در تجربهٔ شنیدن کلمات رکیک و بددهنی‌های رسانه‌ای زیاد می‌بینیم. کودک آن‌ها را به شکل نماد و نشانه درک می‌کند و از درک معناهای بزرگ‌سالانه آن غافل است. فقط می‌فهمد که وقتی عصبانی شد می‌تواند از یک نماد و نشانهٔ زبانی استفاده کند.

بنابراین ما بسیار توصیه می‌کنیم که به بار کلمات و ارزش‌هایی که آن‌ها به شکل نماد و نشانه‌ای برای کودک می‌سازند دقت کنیم. کودک در مسیر رشد فکری قرار دارد و همه ما با کلمات فکر می‌کنیم. پس این‌که چه کلماتی در ذهن او جا و چه ارتباطی بین این کلمات شکل می‌گیرد و در چه نظام معنایی و ارزشی درج می‌شوند اهمیت زیادی در رشد سالم و بالندهٔ فرزند ما دارد.

هفتمین اصل از «۱۰ اصل تولید فیلم، انیمیشن و بازی» را در ویدئوی زیر ببینید:

 

۸. کودک اول فرم و قالب را می‌بیند؛ سپس محتوا

خیلی از فعالان حوزهٔ تعلیم‌وتربیت بیش از آن‌که دغدغهٔ شغلی و اقتصادی داشته باشند، معمولاً دغدغهٔ محتوایی دارند. برای همین تلاش می‌کنند محصولاتی را تولید کنند که در آن‌ها محتوای مناسب و ارزشی و ملی و اخلاقی به فرزندان ما منتقل شود.

اما جالب است بدانید ارتباطی که کودکان با محتوا برقرار می‌کنند از جنس خود محتوا نیست و بیشتر از جنس فرم است. برای همین هرچقدر سن پایین‌تر می‌آید توجه تولیدکننده به فرم باید بیشتر شود.

بچه‌های ما خیلی وقت‌ها محو رنگ‌ها می‌شوند و کنتراست‌ها برایشان جذاب است. در فضاهای صوتی، برای آن‌ها ریتم در اهمیت بیشتری نسبت به محتوا قرار دارد. برای همین صوت‌هایی از جنس «اتل متل توتوله» و «دودو اسکاچی» با این‌که هیچ معنای دقیقی ندارند جذابیت بیشتری دارند. چون راحت حفظ می‌شوند و بچه‌ها می‌توانند آن‌ها را دوباره به کار ببرند.

خیلی وقت‌ها پیام‌های رسانه‌ای پرمحتوا برای آن‌ها نامأنوس جلوه می‌کند. چون نظام ذهنی آن‌ها ساده‌تر است و داستان را کمتر درک می‌کنند. همچنین کلمات و دایرهٔ لغات کمتری دارند. کودکان تا حدود سن ورود به نوجوانی و ۱۲ سالگی، تفکر انتزاعی کاملی ندارند. یعنی خیلی نمی‌توانند دربارهٔ مفاهیمی که ذهنی، غیرملموس و دارای استعلای معنایی هستند درست فکر کنند و آن‌ها را تشخیص دهند.

برخورد صفر و یکی کودکان با محتوا

کودکان بیشتر از ما صفر و یکی با محتواها برخورد می‌کنند. تمیز یا کثیف، خوب یا بد، روشن یا تاریک و از درک مفاهیم طیفی و مدرج تا حدود سن ۵ سالگی عاجزند. برای همین است که ما باید به عنوان تولیدکنندگان محتوا دقت کنیم که لزوماً تورم محتوا و میل به انتقال خیلی از ارزش‌های خودمان به کودکان سن پایین، با تولیدات پیچیده و کلام غیرساده و مبهم امکان‌پذیر نیست. به جای آن بهتر است بر فرم تمرکز جدی داشته باشیم تا جذاب و اثرگذار باشد.

هشتمین اصل از «۱۰ اصل تولید فیلم، انیمیشن و بازی» را در ویدئوی زیر ببینید:

 

۹. بارها استفادهٔ کودک از یک محتوا، شمشیر دولبه است

بچه‌ها گاهی یک انیمیشن را ۲۰ بار و ۳۰ بار و ۵۰ بار می‌بینند. همچنین ممکن است یک کتاب را آن‌قدر برای خواندن به پدر و مادرشان داده باشند که گوشه‌هایش پاره شده باشد. این اتفاق شایعی در بین کودکان است. آن‌ها به جای خواندن و مصرف انواع چیزها، دوست دارند چیزهای محدودی را چندبار بخوانند و استفاده کنند. خیلی وقت ها نمی‌شود تشخیص داد که کدام فیلم و کدام کتاب و کدام انیمیشن است که این قدر برای آن‌ها جذاب است. هر کودکی متناسب با زمینهٔ رشد و علایق و درونیات خودش با یک محتوا و پیام رسانه‌ای ارتباط بیشتری می‌گیرد.

این یک فرصت و البته یک چالش برای تولیدکنندگان رسانه‌ای است:

فرصت اثرگذاری بیشتر بر مخاطب

اگر ما به لحاظ فرم جذابیت زیادی را در محصول بگنجانیم، احتمال این‌که کودکان بیشتر با آن ارتباط بگیرند زیاد می‌شود. بعد از این ارتباط مداوم و متعدد است که ما به عنوان تولیدکننده می‌توانیم اثرگذاری خودمان را داشته باشیم. برای همین است که شخصیت‌پردازی در سنین کودکی در خیلی از صنایع رسانه‌ای موضوعیت پیدا می‌کند. چون اگر کودک با یک شخصیت درگیر شود، دوست دارد که آن شخصیت بارها  و در مکان های مختلفی مثل فیلم و انیمیشن و داستان و بازی برای او تکرار شود. حتی بعدها می‌بینیم که آن شخصیت در اسباب‌بازی‌ها و پرده و موکت اتاق هم می‌آید!

تهدید برهم‌زدن مدیریت زمان کودک

برخی از انواع رسانه‌ها و به طور خاص، بازی‌های دیجیتال و انیمیشن، ذهن فرزند ما را از گذر زمان منحرف می‌کنند و ممکن است او را دچار آسیبی مهم بکنند. او می‌تواند وابستگی یا اعتیاد رسانه‌ای پیدا کرده یا زمینهٔ کسب آن در سنین بالاتر برایش محقق شود. برای همین ما به‌عنوان تولیدکنندگان رسانه‌ای یک مسئولیت اجتماعی بزرگ روی دوشمان است. باید به خود فرزند و اطرافیان و والدینش دستورالعمل‌های زمانی مختلف بدهیم.

در همین ارتباط، «اصول تولید کتاب برای کودکان» را بخوانید.

ایجاد امکانات محدودکننده برای والدین که بتوانند زمان را مدیریت کنند در سلامت رسانه‌ای فرزندان ما اهمیت جدی دارد. این کار مثل خیلی از برچسب‌های سلامت و استاندارد و ارزش غذایی است که روی محصولات چسبانده می‌شود. همچنین بهتر است در تولیدات رسانه‌ای طوری عمل کنیم که فرزند ما به شکل اعتیادآوری از این محصولات استفاده نکند. اما لازم است بدانیم که استفادهٔ بیشتر از محصول و محتوا به‌شدت به رشد و سلامت رسانه‌ای کودکان ما ضربه می‌زند.

نهمین اصل از «۱۰ اصل تولید فیلم، انیمیشن و بازی» را در ویدئوی زیر ببینید:

 

۱۰. نظام رده‌بندی سنی محصولات را فرهنگ‌سازی کنیم

سابقه نظام‌های رده‌بندی سنی در دنیا به بیش از ۷۰ یا ۸۰ سال برمی گردد. اما در کشور ما به فرهنگ استفاده از نظام رده‌بندی سنی، در فضای تولید و توزیع و مصرف، کمتر توجه شده است. باید یک نهضت فرهنگی راه بیفتد برای این که خانواده، هم از ردهٔ سنی محصولاتی که استفاده می‌کند آگاه شود و هم ما از نظام‌های رسمی رده‌بندی سنی استفاده کنیم. مانند نظام رده‌بندی سنی بازی‌های رایانه‌ای در ایران که به نام «اسرا» شناخته می‌شود و تقریبا تنها نظام رسمی رده‌بندی سنی در کشور ماست که در قوانین هم ذکر شده است.

برای یافتن ردهٔ سنی محصول خود و درج آن در دستورالعمل استفاده:

  • از سامانه‌های هدایت مصرف خصوصی مانند «کدومو» و… استفاده کنیم؛
  • از مشاورین متخصص ارزیابی سنی و رده‌بندی، کمک بگیریم.

اگر این موضوع از سمت ما تولیدگنندگان به هنجار تبدیل شود، می‌توان انتظار داشت که خانواده‌ها هم مطالبه جدی در این زمینه داشته باشند و فرهنگ‌سازی صورت بگیرد.

آخرین اصل از «۱۰ اصل تولید فیلم، انیمیشن و بازی» را در ویدئوی زیر ببینید:

 

امروز چه بخواهیم و نخواهیم رسانه جای خودش را در زندگی کودکان ما باز کرده است. پس حالا باید برای کم‌کردن اثرات مخرب آن تلاش کنیم. در این میان، تولیدکنندگان اصلی‌ترین تأثیرگذاران بر اصلاح روندهای نادرست رسانه هستند. درواقع باید آب را از سرچشمه گل نکنیم! شما چه نکات و اصول دیگری را به این فهرست اضافه می‌کنید؟ در قسمت نظرات برای ما بنویسید.

دیدگاهتان را بنویسید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد. قسمتهای مورد نیاز علامت گذاری شده اند *