نشست تخصصی رویداد یارستان کودکستان، در محور کتاب کار و کتاب کودک برگزار شد. در این نشست، فعالان حوزهٔ کتاب کودک و کتاب کار، با جناب آقای همتیفر، رئیس سازمان ملی تعلیم و تربیت کودک، در تاریخ ۲۳ مرداد دیدار کردند.
ویدئوی خلاصه نشست را در ادامه ببینید:
حاضرین این نشست عبارتند از:
• سرکار خانم فرمانی؛ نویسندهٔ حوزهٔ کودک و طراح آثار ادبی برای کودکان دارای مشکلات ذهنی و جسمی؛
• جناب آقای آذرینژاد؛ فعال حوزهٔ کودکان روستا؛
• جناب آقای اکبر؛ مسئول مرکز فرهنگی نوآوری امید؛
• جناب آقای جانباز؛ رئیس حوزهٔ هنری کودک و نوجوان؛
• سرکار خانم پورصالحی؛ عضو انجمن کتابداری در حیطهٔ رسانه ایران و دارای دکترای کتابداری؛
• سرکارخانم کرمی؛ مسئول بخش کتابهای پیشدبستانی انتشارات فنی ایران (کتابهای نردبان)؛
• سرکار خانم حسینیفرد؛ فعال حوزهٔ کتاب کودک.
خانم فرمانی با اشاره به مشکلات حوزهٔ کتاب کار گفتند:
ما ادبیات کودک را به سه بخش داستان، غیرداستان و شعر تقسیم میکنیم و هرسه بخش، دارای ویژگیهای بسیار عمیقتری نسبت به کتاب کار هستند. اگر کتاب کار هم بتواند ویژگیهای ادبیات کودک را با خود همراه کند، آن را به یک کتاب کار خلاق و خوب تبدیل میکند. بررسی ما روی کتابهای کار نشان میدهد که این کتابها فاقد این مسئله هستند.
افراد مفاهیم سادهای را در نظر میگیرند و به دفعات آن را تکرار میکنند. مثلاً وصلکردن شکلها به هم و… . با این کار، کودک با سن پایین را بهشدت دستکم میگیرند. افراد با حداقل توانمندی در حوزهٔ شناخت رشد کودک، ویژگیها و نیازهای آموزشی او، اقدام به تدارک کتابهای کار میکنند. درنتیجه، بچهها را به راهکارهای متنوع و خلاق و کشف راهحل نمیکشاند. اگر روی این بخش متمرکز شویم، معیارهای اولیهای را میتوان مطرح کرد.
در همین ارتباط، گزارش برنامه دوربین هفت از رویداد یارستان کودکستان را بخوانید.
آقای آذرینژاد:
خوب است که قبل از جلسه مسئلهشناسی صورت میگرفت؛ چون عنوان نشست واقعاً مبهم بود. من در حین سرکشی بر مهدکودکهای روستایی احساس میکنم که وارد مدرسه شدهام و بچهها مدام در حال نوشتن هستند و تفاوتی با مدل مدرسه ندارد! بچهها مدام در حال نقاشیکشیدن و… هستند و در این مهدها، درواقع فقط کتاب فعال است؛ نه مربی و نه کودک. کودک در حال طی خط سیری است که به او داده شدهاست. در حالی که تعریف آرمانی باید اینگونه باشد که مربی یک طرح درس داشته باشد و کودک را به سمت آن سوق دهد.
سرکار خانم پورصالحی با ارائهٔ دو نکته گفتند: در جلسه این نکته مطرح شد که بهجای ارائهٔ طرح درس آموزشی و کتاب آموزشی مشخص، یک چارچوب آموزشی طراحی شود. در تمام نظامهای آموزشی دنیا در طراحی استانداردها، تأکید بر تدوین چارچوب است. اگر بنا بر تدوین یک نظام نوین آموزشی است، به نظر میرسد که طراحی و پیشنهاد چارچوب، نسبت به این که بهجای مربی تصمیم گرفته شود، کارکرد بیشتری دارد. باید به این امر توجه کرد که برای کودکان با نیازهای مختلف، چه برنامهای مناسب است.
گاهی مربیانی از شهرهای مختلف به روستاها میآیند که بنده همواره این نکته را به آنها گوشزد میکنم که طوری رفتار نکنند که کودک این طور برداشت کند که مربی چیزهای زیادی میداند و آنها هیچ چیز نمیدانند! برای مثال خوب است به کودک بگویند: «این بلوط که در روستای شما هست چه فوایدی دارد؟» در ظاهر محتوایی به کودک داده نمیشود اما درواقع، معلومات زیادی به کودک اضافه میشود. اول این که باعث افزایش اعتمادبهنفس وی میشود. او با خود فکر میکند که فردی از شهر آمده است که چیزی را نمیداند ولی من میدانم و میتوانم برای او توضیح دهم. دوم این که نحوهٔ حرفزدن و توضیحدادن را میآموزد.
کتاب کارها عملاً جایی برای خلاقیت مربی باقی نمیگذارند. در حالی که مثلاً در ژاپن، ۷۰ درصد کار را در کتاب کار به مربی میدهند. درخواستهای مربی از بچهها باید متناسب با زندگی آنها باشد. اگر پرورش نویسندگی هدف است باید کلمات آشنا با زندگی بچه به او بدهیم. اگر به تجربهٔ زیستهٔ آنها توجه نکنیم، آموزش ما نمیتواند موفق باشد. همچنین اگر بخواهیم مهد کودکها و پیشدبستانیهای خوبی داشته باشیم باید طرح درسهای روستا و شهر متفاو ت باشند.
حداقل در روستاها، مربیها انجمن و جلسه ندارند تا تجربیاتشان را با هم به اشتراک بگذارند. اولویت اول ما کتاب داستان است و هر چه فعالیت بعد این میآید بر همین مبنا طراحی میشود.
در ادامه خانم پورصالحی اضافه کردند:
درواقع ما باید در چارچوبی که طراحی میکنیم، برای این عوامل، مانند اعتمادبهنفس و خودباوری، ارتباطات با دیگران، تقویت ارتباطات والد با کودک و… جایگاهی قرار دهیم. این چارچوب لزوماً چیزی مانند چارچوب فعلی که شامل آموزش فارسی، آموزش ریاضی که احساس تمایز بخشهای مختلف آن برای کودک وجود دارد نیست.
مثلاً در الگوهای خارج از کشور، در یک چارچوب، آموزش کندو کاو، مشاهدهگری و… آمدهاست. در ادامه تعدادی مهارت ذیل هرکدام از این چارچوبها مطرح شده است. نکتهٔ دیگر این است که در طراحی برنامهٔ آموزشی، که کتاب نیز جزئی از آن قرار میگیرد، به اقلیم و جنسیت و فرهنگ توجه کنیم. مثلاً برای کودک روستایی، احترام به خیلی از عناصر طبیعی کاملاً ملموس است اما این مسئله باید به یک کودک شهری آموزش دادهشود.
دکتر همتیفر دربارهٔ محور کتاب کار و دغدغهٔ سازمان ملی تعلیم و تربیت کودک گفتند:
آنچه که سازمان و بهویژه رویداد یارستان کودکستان به آن نیاز دارد، این دغدغه است که ما وظیفه داریم دست مربی و والد را در تربیت کودک پر کنیم. در همین راستا لازم دیدیم از کارشناسانی که در این حوزه صاحبنظر هستند، بهره بگیریم.
همچنین این عزیزان به ما کمک کنند که مسیر درستتر را جایگزین کنیم. حال سؤال اینجاست که جایگاه کتاب کار در این مسیر کجاست؟ اگر ما بپذیریم که کتاب کار کودک معنادار است، این کتاب کار با چه مختصاتی باید باشد؟ کتاب کار کودک چه ویژگیهایی باید داشته باشد و چه مکملهایی احتیاج دارد؟ اینها شاخصههایی است که به ما در ارزیابی آنچه که وظیفهٔ سازمان است، کمک میکند و به سازمان جهت میدهد. این تعیین رویکرد سازمان باعث میشود که اولاً سازمان دچار آسیبها نشود و ثانیاً تولید فعلی و تولید آتی را به به سمت پارامترهای مطلوب جهت میدهد که به ارتقای کیفی تربیت کودک کمک میکند.
آقای اکبر با اشاره به اهمیت پیوست محصول گفتند:
لازم است در رویداد، علاوه بر محصول، به پیوست محصول نیز توجه شود. درواقع هر فرد، علاوه بر محصول خود، پروتکل استفاده از محصول را نیز ارائه دهد. پروتکل به این معنا که چگونه میتوان از این محصول با بهرهوری بهتری استفاده کرد. ممکن است متنهای خوبی تولید شده باشد و نتیجهٔ خوبی داشته باشد؛ اما محتوای خاصی باشد که این متن در آن نتیجه بهتری به دنبال داشته باشد.
به نظرم لازم است به این مقوله بهعنوان یک شاخص توجه شود و در ادامه این شاخصها، تنظیمگر تولید باشند. مجموعهها به سمتی حرکت کنند که کارزار بیشتر و حمایت بیشتری وجود داشته باشد.
آقای جانباز با اشاره به فضای فعلی موجود در حوزهٔ کتاب و کتاب کار گفتند:
به نظرم آنچه که امروز در فضای کتاب با آن مواجهیم، عموماً از جنس فرصت است نه تهدید. نظارت پیشینی اصلاً وجود ندارد. نظارت پسینی هم موجود نیست. ما حدود ۷۰ درصد کتاب ترجمهای کودک داریم و ۳۰ درصد بقیه تألیفی و داخلی است.
امروز میتوانیم بگوییم اگر بچهها کتاب نخوانند، برایشان مفیدتر است! زیرا محصولات حاضر، خیالپردازی و نوع هندسه و نگاه بصری کودک را که معمولا وارداتی است، تغییر میدهند. اما با درنظرگرفتن اقتضائاتی که لازم است امروز به آن بیشتر توجه کنیم. ما در نسبت با کتاب در کشورمان، به ویژه در حوزهٔ کتاب کودک و نوجوان، امروزه با یک افسارگسیختگی جدی مواجهیم؛ هم در لایه تولید محتوا، هم در لایه توزیع و هم در لایه نظارت.
• اولاً باید نسبت مجموعه کتابنامهٔ رشد و نظام توصیهٔ سازمان با سازمان ملی تعلیم و تربیت کودک مشخص شود. چون اساساً برای آنها بارگزاری مهم است نه لزوماً محتوای خوب.
• ثانیاً سازمان ملی تعلیم و تربیت کودک باید نسبت خود را با وزارت ارشاد و مجموعههای حاکمیتی و مجموعههای فعال در حوزه کتاب کودک مشخص کند.
• در ادامه، مطابق با شفافیت اینها، احتمالاً باید زیرساختی را فراهم کند که کتاب خوب و مناسب که از نظر ما تأییدشده نیز هست، به دست مخاطب برسد.
خانم کرمی دربارهٔ نقش کتاب کار در آموزش کودک گفتند:
کتاب کودک جزئیترین بخش تربیت کودک است. درواقع آخرین جزء است. به این معنا که به مربی کمک میکند بفهمد آیا کودک درس همدلی را از فلان موقعیت و فعالیتی که قبلاً انجام داده گرفته یا نه. یعنی یک سیری پیش از این وجود دارد. سازمان باید مهرههای مختلف را کنار هم بچیند. درد بسیار است! مثلا مؤسساتی داریم که مدرک آموزشی به مربی میدهد. یعنی بعد از ۱۰۰ ساعت آموزش مدل بازیکردن با کودک و این چنین کارهای سطحی، به شخصی که مثلا فیزیک خوانده مدرک مربیگری میدهد!
خانم حسینیفرد با اشاره به جریانهای فعال در جهت تجاریسازی کتاب کودک گفتند:
این جریانها در تلاشند میدانی را که از جنس فرهنگ است، به میدانی از جنس بازار تبدیل کنند. امروز ما ناشرانی داریم که چرخهٔ پرکاری دارند؛ چراکه میدانند چه کتاب کاری تولید کنند که خوب بگیرد. آنچه که تعیین میکند چه چیزی چاپ شود، چه چیزی تبلیغ و درنهایت چه کتابی دیده شود آن است که چه کتابی خوب میفروشد.
وی در ادامه افزود: یکی از مسائل مهمی که باید به آن دقت شود و نهادهای مسئول باید به آن توجه کنند این است که:
• اولاً یک بررسی از وضعیت کتاب صورت بگیرد تا مشخص شود چه چیزی درحال چاپ است، چه مفاهیمی در حال تولید است، چه مفاهیمی در حال بازتولید است و چه چیزهایی مرتبا درحال ضریبخوردن است.
• در عین حال باید بررسی شود که چه مفاهیمی درحال خاموشماندن است. متأسفانه ما در صنعتی زندگی میکنیم که تصمیم میگیرد چه چیزی دیده شود و چه چیزی بازنمایی شود و چه چیزی دیده نشود! متاسفانه منطقی حاکم است که تصمیم میگیرد چه چیزی برای کودک به عنوان مسئله دیدهشود و چه چیزی دیده نشود.
• سپس باید بررسی کرد که برای کودک چه خلأهایی وجود دارد و چه نهادهای برای پرکردن این خلأها وجود دارد. مطمئناً الان این ظرفیت و توانمندی وجود دارد که کتابهای خوبی که الان داریم، یعنی کتابهای تألیفی و ترجمهای که در دایره ارزشهای ما هستند، تأیید شوند و مورد حمایت قرار بگیرند. سازمان ملی تعلیم و تربیت کودک میتواند به کمک نهادهای خوب و موفقی که در حوزهٔ کودک فعال هستند بیاید و آنها را مورد حمایت خود قرار دهد.
آقای آذرینژاد دربارهٔ آرمان حوزهٔ کتاب کودک و کتاب کار گفتند:
این آرمان است که روی پای خودمان بایستیم؛ اما نباید کتابهای ترجمهای را از دم بزنیم! بلایی را که سر خودرو در کشور آوردیم، اینجا پیاده نکنیم. کتاب ترجمهای که با فرهنگ ما نخواند، بسیار کم است. باید از تجربیات مؤسسات و مراکز استفاده کنیم و صرفاً به دنبال مبانی فکری آنها نگردیم و مته به خشخاش نگذاریم. چرا باید به خاطر یک برچسب همه را رد کنیم؟ مثلا اصل فبک یا فلسفه برای کودک خوب است و باید روی نتیجهگرایی و فرایند گرایی آن صحبت کنیم. به نظرم میرسد که باید خطوط قرمزمان را در حوزهٔ کودک کم کنیم. وقتی برچسبها را زیاد میکنیم و حرفها را نمیشنویم، کسانی بر سر کار میآیند که شایسته نیستند… .
در پایان نشست اعضای حاضر به آشنایی بیشتر و ارتباطگیری با هم پرداختند و به صرف ناهار دعوت شدند. شما دربارهٔ گفتگوهای این نشست چه نظری دارید؟ کدام صحبتها را مفید و کدام را دور از اولویت میدانید؟ در قسمت نظرات منتظر خواندن پیشنهادات و انتقادات شما هستیم. ما را در غنیکردن حوزهٔ کتاب کار و کتاب کودک کمک کنید!
5 نظر
خیلی صحبتهای خوبی بود. مخصوصاً نقطهنظرات آقای آذری که کمتر از بعد تئوری و فلسفهٔ پشت کارشون دیده و شنیده بودیم.
ممنون از شما
مدعوین پراکنده و جامع مانع نبودن
نشستها رو کاش وسیعتر اطلاع رسانی میکردین و خبر نشست بقیه محورها هم کار میشد
سلام
نشستها هم در کانال بله و هم در اینستاگرام اطلاعرسانی شدند. البته حضور مجازی برای عموم آزاد بود.
بله این نشست اول بود و خیلی منسجم نبودن مهمانها و مدیریت ما.
به بزرگواری خودتون ببخشید.
با سلام.
عنوان این صفحه هماندیشی فعالان حوزهٔ کتاب کار و کتاب کودک هستش بعد یکی از شرکت کنندگان (خ کرمی) نظر داده: کتاب کودک جزئیترین بخش تربیت کودک است!
کارشناس باسواد و دغدغهمند حوزه کتاب، دست مریزاد!
و سوال اینجاست: خانم محترم و باشعور، توی این جزئیترین بخش چکار میکنی؟؟