نشست تخصصی رویداد در محور طرح درس و کاربرگ با حضور فعالان این حوزه و جناب آقای همتیفر، رئیس توتک، در تاریخ ۲۷ مرداد برگزار شد.
ویدئوی خلاصه نشست را در ادامه ببینید:
حاضرین این نشست عبارتند از:
• آقای نجفی؛ فعال حوزهٔ آموزش مربی و کودک؛
• خانم جهانگیری؛ نمایندهٔ حسینیهٔ کودک شهید چمران؛
• خانم لطفعلیزاده؛ مدیر دبستان تسنیم محبت؛
• خانم خاکپور؛ مدیر و مؤسس موسسه فرآیند؛
• خانم سلیمینمین؛ نمایندهٔ مجموعهٔ آب و آینه؛
• آقای ارجمند؛ فعال حوزهٔ ادبیات و رسانه؛
• آقای فارسیجانی؛ مدیر پیشدبستان مجموعهٔ میزان؛
• خانم باقری؛ مدیر و مؤسس مجموعهٔ دردونه؛
• خانم ارباب؛ نماینده خانه کودک لگو؛
• آقای بابایی؛ مدیر تولید برنامهٔ درسی سرآمد؛
• خانم شریفی؛ فعال حوزهٔ کیفیت تدریس و نمایندهٔ مجموعهٔ زینو؛
• خانم خیاط؛ مؤسس مجموعهٔ رویش؛
• آقای رشیدی؛ فعال حوزهٔ کودک و معلم؛
• خانم رکن؛ نمایندهٔ دبستان دخترانهٔ مفید؛
• خانم صادقی؛ مربی حسینیهٔ کودک شهید چمران؛
• خانم عسلی؛ مدیر پیشدبستان پسرانهٔ امام صادق (ع)؛
• خانم مهتابپور؛ مؤسس بنیاد مسیر.
خانم جهانگیری با اشاره به طرح درس مورد استفاده در مجموعهٔ حسینیهٔ کودک شهید چمران گفتند:
ما در ابتدا عنوان طرح درس را عوض کردیم و به جای طرح درس، از «طرح یادگیری» نام بردیم؛ چون برای زیر 7 سال، درس مطرح نیست و به مربیان مجموعه نیز طرح یادگیری آموزش داده میشود. یکی از موارد مهم در طرح یادگیری، عوامل درگیرکننده است که شروع طرح یادگیری باید با عوامل درگیرکننده باشد. در این عوامل به جز قصه و شعر، چالش یا سؤال نیز مطرح است؛ یعنی ممکن است مربی با یک چالش کار را شروع کند و بچهها درگیر طرح یادگیری شوند.
همچنین، این عامل درگیرکننده ممکن است یک عکس یا فیلم باشد و بچهها با این عکس یا فیلم، درگیر یک موضوع میشوند و طرح مربی به این ترتیب جلو میرود. گاهی ممکن است یک فضاسازی جذاب، بچهها را درگیر یک طرح یادگیری کند؛ یعنی مربی یک فضایی را آماده میکند یا بچهها در یک فضایی قرار میگیرند که میتوانند از آن فضا استفاده کرده و طرح را جلو ببرند. لازم به ذکر است که در شهرهای دیگر، بستر مکان نیز یک عامل درگیرکننده است.
خانم خاکپور با اشاره به یکی از خلأهای موجود در معیارهای معرفیشده گفتند:
یکی از نکات مهم در بیان موضوع و طرح مسئلهٔ اصلی کودک این است که چگونه میتوان عنوانی به نام شهر و محلهای را که کودک در آن زندگی میکند، جزئی از تمام مباحث یادگیری دانست. یادگیری در بستر شهر و زندگی کودک، اتصالی است میان چیزی که یاد میگیرد و چیزی که در بیرون بهصورت واقعی برای او اتفاق میافتد. موضوع اصلی در این فضا که لازم است توسط ما به آموزش و پرورش داده شود، این است که بچهها را از چارچوب کلاسها خارج کرده و از این اتفاق نترسیم.
بهترین مربی و توانمندترین برنامه هم در یک کلاس نمیتواند اتفاقی را که در محیط باز و خارج از کلاس میافتد، رقم بزند. یکی از حلقههای مفقودهٔ آموزش این است که بچه در کلاس چیزی را یاد میگیرد در حالی که در خانه و شهر و… کار دیگری در حال انجام است.
آقای نجفی با تأکید بر اهمیت مبحث اجرا گفتند:
فعالیتهای ما برای کودک در دو حوزه فعال است:
حوزهٔ اول، حوزهٔ رویکردها و آرمانهای ما برای تعلیم و تربیت و حوزه دوم اجرا است.
لازم است این جلسه بر اجرا متمرکز شود تا بتوانیم یک مبنایی را در کنار هم بسازیم. هر نکتهای که ما در رویکرد داشته باشیم، در اجرا خودش را نشان میدهد و حاصل همهٔ منابع و فعالیتهای ما در اجراست. ارائهٔ این نکات مربوط به اجرا به مربیهای فعال در شهرهای دیگر میتواند راهگشای بسیاری از مشکلات آنها باشد.
خانم سلیمینمین با اشاره به تأثیر رویکرد بر محصول گفتند:
- در تعیین معیارها، اتصال محصول به رویکرد معنیدار میشود. چون همهٔ ابزارها در همهٔ کارها میتواند مورد استفاده قرار گیرد؛ اما استفادهٔ متناسب با رویکرد برای ما اهمیت دارد. لازم است دو نکته را در معیارهای ارزیابی در نظر بگیریم:
نکتهٔ اول این که آیا اثر توانسته است مسائل دنیای اطراف را به خود پیوند بزند؟ - نکتهٔ دوم این که آیا اثر توانسته است با ترکیبی از معیارها، محصول تلفیقی با غنای بالا ارائه دهد که کودکان بتوانند با وجود تفاوتهای فردی خود از محصول بهره ببرند و سراغ چیزی بروند که بیشتر به آن علاقه دارند؟
همچنین نگاه از سطح بالا به کاردستی و حجمسازی کمک میکند که ما به این ایدهها فکر کنیم که آیا ممکن است این ایدههای سطح بالا را در کلاس ایجاد کرد. مثلاً اگر در کلاس به کودک خمیر یا گل یا مقوا میدهیم تا حجم بسازد، ممکن است حجم خیلی سادهای بسازد. اما اگر اردویی برگزار کنیم و در آن کودک یک ساختمان را از جهات مختلف ببیند و از هر کودک بپرسیم که دوست دارد کدام قسمت ساختمان را بسازد و درنهایت سازهٔ همه کودکها را به هم وصل کنیم، میتوانیم یک حجم کامل هم داشته باشیم. در نتیجه، تقلیل اهداف شاید سطح تلاشها را کم کند.
آقای فارسیجانی با اشاره به برخی معیارهای ارزیابی گفتند:
یکی از بحثهایی که مطرح است، زمان اجرا میباشد. مثلاً ممکن است یک طرح درس خیلی خوب باشد؛ اما برای اجرا در آبان ماه مناسب نباشد و درنتیجه امتیاز کمتری بگیرد. همچنین قصه و داستان یک تفاوتی با مشاهدهنویسی دارد که بحث گره و نقطهٔ اوج است که این مورد را نیز باید در معیارهای ارزیابی در نظر بگیریم. اگر داستان، گرهگشایی و گرهافکنی و نقطهٔ اوج نداشته باشد، یک مشاهدهنویسی است.
در بحث شعر، تعداد ابیات برای کودکان بسیار مهم است. طولانیشدن شعر گاهی باعث ازبینرفتن محتوا میشود. در بحث بازی و نمایش، عنصر جمعیبودن مطرح است. جمعیبودن بازی و نمایش درواقع تمرین کار گروهی است. در بازی، زمینهٔ تمرین کار گروهی و مفاهیم اجتماعی خیلی فراهم است.
خانم باقری با اشاره به معیار معناداربودن گفتند:
یک خلأ موجود در معیارها، معناداربودن یادگیری است. نکتهٔ دیگر در رابطه با کاردستی و حجم است. این بحث قطعاً مربوط به رویکردهاست چون ممکن است یک رویکرد ذکر کند که کودک را دستکم نگیرید و محیط را غنی کنید و در این صورت، کودک فعالیت را انجام خواهد داد؛ اما رویکرد دیگر ذکر میکند که گامبهگام با کودک پیش بروید تا بتواند فعالیت را انجام دهد.
خانم ارباب با تأکید بر دستهبندی شاخصها گفتند:
در معیارهای ارزیابی موجود، شاخصها از یک مدل مشخص و یکدست انتخاب نشدهاند. برای مثال شاخص شعر، قصه، بازی و نمایش خلاق، ابزاری برای آموزش هستند اما مشاهده میتواند یک هدف یا یک مدل اجرای ابزار یا شرح بستر آموزش باشد. یکدست نبودن شاخصها باعث ناقصبودن آنها میشود و لازم است با شاخصهای دیگری تکمیل شود.
لازم است ابتدا مشخص کنیم که به چه قصدی از این ابزار استفاده میشود، سپس بر اساس آن، ابزار را به کار بگیریم. پیشنهاد من این است که در ارزیابی، کاردستی و حجمسازی در کنار هم قرار نگیرد؛ زیرا کاردستی یک بستر فوقالعاده یادگیری است که در اکثر رویکردها از آن استفاده میشود. اما حجمسازی یک مدل کوچک از کاردستی است که در طی آن ممکن است به قصد معرفی حجم مدنظر استفاده شود، ممکن است به قصد آموزش هندسه و ریاضی و یا به قصد خلق اثر هنری به کار گرفته شود. این موارد با هم متفاوت است و لازم است آنها را کاملاً جدا ببینیم.
شما محتوای این نشست و نظرات حاضران را چطور ارزیابی میکنید؟ برای ما بنویسید.